گرچه بیش از ۴۰ سال از معرفی آنها میگذرد ولی گویا توجه به شایستگی آنها همین چند سال شروع شده است. برخی از سرمایه گذاران از انجام معاملات اختیار معامله ها (options) سرپیچی میکنند چرا که بر این باورند آن قراردادها پیچیدگیهای خاص خود را دارند و لذا شناخت و فهم و درک درست آنها مشکل است.
برخی از سرمایه گذاران تجربه تلخی از اولین تجارت خود از تجارت آنها دارند، زیرا نه خود آنها و نه کارگزار آنها اموزش علمی و عملی مناسبی را در چگونگی بکارگیری آن ابزارها ندیده اند. بکارگیری نامناسب و نادرست از قراردادهای اختیار معامله، مثل هر ابزار قدرتمند دیگری، میتواند به مشکلات عدیدهای منجر شوند.
باید گفت که واژه «ریسکی» و یا «خطرناک» که به ناحق به این قراردادها توسط برخی رسانه های مالی در دنیا سنجاق شده است، اجازه نمیدهند مزایای آن از پشت ابرها تیره نمایان شوند. لذا این امر برای سرمایهگذاران بخصوص منفرد از اهمیت خاصی برخوردار است که قبل از هر گونه تصمیمی درباره ارزش قرارداد اختیار معامله به هر دو روی سکه دقیق شوند.
مزایای کاربرد قراردادهای اختیار معامله می توان در چهار دسته (بدون ترتیب اهمیت) خلاصه نمود. آنها کارایی و کارآمدی هزینه ها (cost efficiency) را افزایش میدهند، میتوانند ریسک کمتری نسبت به «سهام» داشته باشند؛ معاملات آن ها درصد بازده بالقوه بالاتری بدست میدهند. و سرانجام آنها تعداد متنوعی از استراتژیهای معاملاتی را ارائه میکنند. پس از توجه به شرح بسیار مختصری که برای هر کدام آنها داده خواهد شد، اگر ارزیابی مجددی درباره قرادادهای اختیار معامله داشته باشید. از فرصتهای پیش رو در بورسهای کشور بیشتر و بهتر استفاده خواهید برد.
قراردادهای اختیار معامله در کاربرد اهرمهای مالی (Leveraging) با قدرت عمل میکنند بطور دقیقتر، یک سرمایهگذار میتواند به کمک اختیار معامله ها وضعیت یا موفقیت معاملاتی خاصی را در مورد سهام بخود بگیرد که در مقایسه با وضعیت مشابه آن درباره سهام (خرید یا فروش) بدون کمک اختیار معامله، هزینه های بزرگی را متحمل نشود. برای مثال، برای خرید ۲۰۰ سهم ۸۰ دلاری، یک سرمایهگذار میباید ۱۶۰۰۰ دلار هزینه کند.
در حالیکه اگر آن سرمایهگذار یا خریدار آن سهام اقدام به خرید دو قرارداد اختیار خرید (call options) به ۲۰ دلار مینمود. (هر قرارداد شامل ۱۰۰ سهم است)، کل هزینه هایی که او میبایست بپردازد ۴۰۰۰ دلار میشد. (۲۰ دلار قیمت هر قرارداد در بازار ×۱۰۰ سهم × ۲ قرارداد). در این گزینه سرمایه گذار مزبور ۱۲۰۰۰ دلار از سرمایه خود را در اختیار دارد تا به صلاح خود صرف گزینه های دیگر نماید. واضح است کار «بهمین سادگی» نیست، سرمایه گذار مزبور مجبور است قرارداد اختیار خرید مناسب و درستی را خریداری نماید که بتواند با وضعیت یا موقعیت آن سهم بخوبی برابری کند. گرچه، این استراتژی (که بدان "جایگزینی سهام" می گویند) تنها گزینه قابل قبول نیست ولی روشی عملی و مفید و از نظر هزینهها کارآمد است.
مثال، فرض کنید شما تمایل به خرید سهام شرکت «الف»
نمودهاید، زیرا فکر میکنید در چند ماه آینده سهام مزبور ترفی خواهند
نمود. شما میخواهید ۲۰۰ سهم آن شرکت را که هر سهم ۱۳۱ دلار معامله میشود،
خریداری نمایید، این سرمایه گذاری یا خرید برای شما در کل ۲۶۲۰۰ دلار
هزینه در بردارد.
بجای آنکه آن همه پول را درگیر کنید، شما میتوانید به
بازار قراردادهای اختیار معامله در بازار سهام یا بورس کالا مراجعه کرده و
اختیار معامله مناسبی را که بسیار به آن سهام هم طراز هستند انتخاب کنید و
یک قرارداد اختیار خرید (call option) برای چند ماه
آینده با قیمت توافقی یا قیمت اعمال ۱۰۰ دلار به مبلغ ۳۱ دلار خریداری
کنید.
برای کسب یک وضعیت یا موقعیت معادل اندازه ۲۰۰ سهم که در بالا اشاره
شد، شما به دو قرارداد نیاز دارید. این امر کل سرمایه گذاری شما را به ۶۸۰۰
دلار میرساند. (۳۴ دلار قیمت آن قرارداد در بورس × ۱۰۰ سهم × ۲ قرارداد)
که با حجم سرمایهگذاری قبلی بر روی همین تعداد از آن سهام که ۲۶۸۰۰ بود
کلی تفاوت دارد. این تفاوت را می توانید در حساب خود بخوابانید و سود سپرده
آنرا بگیرید و یا به شکار فرصتها سرمایهگذاری در داراییهای دیگری (مثل
مشتقه های کالایی) تا بدین وسیله سبد داراییهای (پرتفوی) خود را متنوع تر
ساخته و ریسک سرمایه گذاریهای خود را کاهش دهید